آره، خوابیدن در هواپیما - شیک است! و با یک غریبه این یک انفجار است. به علاوه، همه شرایط برای آن مساعد بود. و او فردی ریسک پذیر است و از این چیزها خوشش می آید. دیک همسفر هم جدی بود و به سختی از شکاف او گذشت. او را مثل شیشلیک به سیخ میکشید - فکر میکنم اگر پسر سومی میآمد، این بلوند هم به او فشار خوبی میداد. پرواز موفقیت آمیز بود!
مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
تنها گذاشتن چنین همسر دوست داشتنی و به علاوه در عروسی خواهرم با مهمانان زیاد، بی پروا است. احساس جشن، الکل، و وسوسه می تواند کار را انجام دهد. سیاه پوست متوجه دختر بی حوصله شد و به خاطر توجه و توجه او به غریبه زیبا پاداش گرفت. او مانند ماده ای که مرد برای آن روز انتخاب کرده بود از او تشکر کرد. اکنون بدن او این دیدار فراموش نشدنی را به خاطر خواهد آورد.