دختر از استخر بیرون آمد و دوستش را دید. پس از نوازش بیدمشک او به وضوح گفت که می خواهد خروس او را دوباره ببیند. نیازی نبود دوبار از این مرد سیاه پوست بپرسید - او یکباره به چنین درخواست هایی پاسخ داد. انگیزه های او قابل درک است - چنین نیشکی در جاده دروغ نیست. و او این کار را با افتخار انجام می دهد - شکاف او به سرعت با اندازه او تنظیم می شود. ظاهراً او را به خوبی رشد داده است.
برادر شوخی کرد و خواهر از یک شوخی کاملاً بی گناه دلخور شد. و با لگد وارد توپ شد. حداقل مادرشان درست بود - دخترش را به جای او گذاشت. درست است، بگذارید زانو بزند و بمکد - او متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. خوب، وقتی پسر شروع کرد مانند یک فاحشه او را روی خرقه اش بالا کشید، مادر فهمید که وظیفه آموزشی او تمام شده است. حالا یک عوضی دیگر در خانه بود.
این یک جنجال سریع بود، اینطور نیست؟ به نظر می رسد که این دو خانم ترجیح می دهند به جای صحبت کردن با همسرم به فروشگاه بروند. اگر چه پسر کچل دیک بزرگی دارد، دو دوست دختر می توانند همزمان آن را بمکند. مخصوصاً میلف مو قرمز عملکرد خوبی از خود نشان داد.