یارو خوش شانس بود، او بلافاصله دو مو بور را در الاغ های بامزه شان لعنت کرد. در ابتدا به آنها اجازه داد تا دیک او را بمکند تا مودب باشند، الاغ و سینه هایشان را محکم مالید. نکته خنده دار این بود که دخترها با یکدیگر رقابت نمی کردند، بلکه ناز می کردند، کلیشه شان را می مالیدند، کنار یا بالای آن ها می نشستند، می بوسیدند، گلویشان را می گرفتند، همه اینها به خاطر اینکه شریک زندگی شان ارگاسم واضحی داشته باشد. روند.
اگر پسری مشکل مالی داشته باشد، خوش شانس است که دوست دختر دارد. او همچنین ممکن است بی خانمان شود. اما باز هم به خاطر پول از دوست دخترش جدا شد و به دوستش داد. خوب، این دیوانه است که چگونه بعداً در چشمان او نگاه می کند، در حالی که پول مشکلی ندارد. بیشتر از همه برایم جالب بود که چگونه دختر با نگاهی راضی دانه این دوست ثروتمند را گرفت. در آن لحظه به این فکر کردم که آیا او هنوز به دوست پسرش نیاز دارد؟
جوجه اشکال اشتها آوری دارد - او آن را می شناسد و با مهارت از آن استفاده می کند. و مرد از او چه می خواهد؟ یک شکل آبدار و یک سوراخ تنگ! بنابراین سبزه و دیک خود را مستقیماً به داخل احمق هدایت می کند - اجازه دهید او را در الاغ لعنت کند و او را بالا ببرد. و گذاشتن آن در دهانش مثل این است که او را عوضی خطاب کنی. این بالاترین ستایش برای چنین دختری است.
اما شما نباید انیماشک جوان را از خود دور می کردید. او با عکس هایش مانند دختران رفتار می کرد. و آن میلف سرگرمی اش را مسخره می کرد. بنابراین او را زمین گذاشت و بدون اینکه بخواهد سوراخ های خیس او را برداشت. و هر چه انگشتانش عمیق تر فرو می رفت، مقاومت کمتری نشان می داد. همیشه لعنت کردن رئیس و شلخته کردنش لذت بخش بود. پس از مکیدن خروس خود - او آن مرد را به عنوان استاد خود شناخت.
سپس یک شماره به من بدهید. بیایید تشخیص دهیم.