//= $monet ?>
مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
اگر او برای هر تقصیری خروس بزرگش را بیرون بیاورد و به خدمتکارش بزند، حتی نمی دانم چقدر به او پول می دهد؟ یا اینجور روزهایی اسمش را بگذاریم بازرسی، حقوقش جداست؟ با این حال، چه کسی در برابر چنین زیبایی مقاومت می کند، که معلوم شد نه تنها در تمیز کردن، بلکه در ملافه نیز متخصص فوق العاده ای است. با چنین استعدادهایی، او شغلی در یک منطقه دیگر پیدا می کند - با دستان آنها از دست!
من فکر نمی کنم او در امتحان قبول شود.