این زیبای بلوند توانست پدرش را متقاعد کند که او در تمرینات مضراب عالی است و حتی می تواند با پاهایش به مردی خوش بگذرد. بابا از سعادت ذوب شد، زیرا انتظار چنین سرعتی را از دخترش نداشت. او شلخته جوان را به سختی لعنت کرد تا نوازش های پدرش را برای مدت طولانی به یاد بیاورد. اما لابد خوشش میآمد، چون نالههایش چنان پرشور بود که حتی خونم بین پاهایم میجوشید.
چه غار جالب و راحت، مکان مناسبی برای ضربه زدن به چنین دختری زیبا و دلباز. چه ضربه ای به پدرش می دهد، چه چشمان شیرینی دارد در آن لحظه. او با چنین چشمان فرشته ای نگاه می کند و خروس او را می بلعد، لذتی آسمانی. و خاله دخترش کوچیک نیست، او تجربه زیادی دارد، معلوم است که چیزهای زیادی در مورد رابطه جنسی می داند.
اونایی که فکر میکنن عادی نیست فکر کن اینا با هم غریبه هستن. به همین دلیل است که هیچ اشکالی در آن وجود ندارد. دو بزرگسال از جنس های مختلف تنها در خانه هستند، هورمون ها در هر دوی آنها پاشیده می شود. بنابراین بلوند لاغر به هیچ وجه مخالف نوازش برادر ناتنی اش نبود، او فقط برای نمایش شکست، اما با اصرار او برادرش جدیت نیت خود را نشان داد و این که از اتاق خواب آنها فراتر نمی رود. هر دو در پایان خوشحال هستند!